محرم الحرام یک هزار و چهارصد و سی شش امسال محرم برایم حال و هوای دیگری داشت ، خیلی متفاوت تر از آنچه تا کنون درک کرده بودم .دلم خیلی گرفته بود خیلی غصه دار و محزون بودم ، چرایش را می دانم و آن این بود که تو را داشتم کسی که به معنای واقعی پاره وجودم بود در تمام روضه ها زمانی که از دل رباب و شهادت حضرت علی اصغر (ع) می گفتند زمانی که از دل لیلا و شهادت علی اکبر می گفتند و زمانی که از غم مستولی بر دل امام حسین (ع) می گفتند در تمامی شرایط خودم را جای آن بزرگواران می گذاشتم و غمم هزار برابر میشد. امسال واقعا مثل کسی بودم که عزیزی از دست داده است ، چقدر دلم می خواست که برای امامم حلوا خیرات کنم (البته در عمق وجودم می دانس...