عید نوروز امسال
فروردین سال نود و چهار
امسال برای دومین بار عید نوروز رو با 14 ماه سن تجربه کردم ،
عشق مادر و زیبایی زندگیمون منم به شدت با سهراب سپهری موافقم که
در جشن تولد یک سالگی فرزندش گفت :
عزیزم ! یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی ! از این پس همه چیز تکراریست.
خودت که میدونی مامانت بر خلاف بابات اصلا علاقه ایی به عید دیدنی نداره و لذتی نمی بره ولی خوب این نیز بگذرد
تنها فرق این عید با عیدای دیگه این بود که با زندایی خیلی جاها رو رفتیم و کلی خوش گذشت
و مهمترین فرقش این بود که هی باید می گفتیم امیر اعلا نخور امیر اعلا نکن امیر اعلا دست نزن
و اگه هر شب بهت بارهنگ یا ترنجبین نمی دادیم خدای نکرده به علت حجم بالای آجیل های یواشکی حتما رودل می کردی
در ادامه مطلب چند تا عکس یادگاری می بینید....
من و سفره هفت سین
من و لباس عیدای قشنگم
یک شب نوروزی شام فست فود لیمو (با دایی و زندایی و بابایی و مامانم )