اولین های پسرم
اینجا تمام اولین هایت را می نویسم تا بدانی که چقدر تمام اولین هایت برایم جذاب است و چقدر عاشق تو هستم اولین و آخرین امید زندگانی ام
اولین باری که :
رفتی مهمونی رسمی : مراسم جاقندی سمانه جون بود(18 بهمن 92)
رفتی فست فود :فست فود گردو تو خیابون مهدیه بود
رفتی تالار پذیرایی :تالار علوم پزشکی مهمونی خودت بود (25بهمن 92)
رفتی رستوران :چلوکبابی اسلامی چهارراه پژوهش بود
رفتی دکتر : مطب دکتر پزشکی تو کلینیک امام خمینی بود(23بهمن 92)
رفتی مسافرت : مسافرت نوروز 93 به تهران بود (2 فروردین 93)
رفتی موزه :موزه سلاح های درباری تو مجموعه سعد آباد بود (3 فروردین 93)
عیدی گرفتی : از باباجونت به مبلغ هفتاد هزار تومن وجه رایج مملکت بود(1 فروردین 93)
رفتی زیارت:زیارت امامزاده صالح (ع) تو تجریش بود (6 فروردین 93)
رفتی عروسی :عروسی سمانه جون و آقا مهدی تو هتل باباطاهر بود(23 اردیبهشت 93)
تونستی با دست پاتو بگیری : تو خونه خودمون ساعت 10 صبح بود(25 خرداد 93)
غذا خوردی : لعاب برنج بود(28 خرداد 93)
رفتی هتل : هتل زیتون مشهد بود(29 تیر93)
سوار اتوبوس شدی :سوار یه اتوبوس VIPشرکت مسافربری پیک معتمد طهران به سمت تهران برای مسافرت به مشهد بود (29 تیر 93)
سوار هواپیما شدی : سوار یه هواپیمای بوئینگ MDخطوط هوایی زاگرس به سمت مشهدمقدس بود (29 تیر 93)
رفتی زیارت امام رضا(ع):با مامان لیدا و از طرف صحن انقلاب بود (30 تیر 93)
تونستی از پله بری بالا : پله آشپزخونه مامان منیر بود (12 مرداد 93)